معجزه قران و ادعیه

این وبلاگ نسخه دوم وبلاگ معجزه قران و ادعیه هست

معجزه قران و ادعیه

این وبلاگ نسخه دوم وبلاگ معجزه قران و ادعیه هست

آیا سحر و جادو و جادوگری واقعیت دارد ؟


 


آیا سحر و جادو و جادوگری واقعیت دارد ؟
 

 پیرامون سحر و جادوگری
با توجه به این که دین ما اسلام است ، به همین خاطر اصلی ترین منبع ما در مورد امور ماورائی ، قرآن کریم و سخنان معصومین (ع) است .

در آیه 102 سوره بقره خداوند متعال صراحتاً از سحر و جادویی که اثر خارجی هم می گذارد صحبت به میان آورده اند .

(( و یهود از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز دست به سحر نیالود، و کافر نشد، ولی شیاطین کفر ورزیدند، و به مردم سحر آموختند. و نیز یهود از آنچه بر دو فرشته بابل هاروت و ماروت، نازل شد پیروی کردند.آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو!و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!
ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند، ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمت هایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلما میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند))


در این آیه خداوند می فرماید که در عصر حضرت سلیمان (ع) گروهی بوسیله آموزه های شیطان ، سحر و جادو را فراگرفتن و از این آموزه های شیطانی برای آسیب زدن به مردم استفاده می کردند و خداوند برای ابطال این سحر و جادو دو فرشته را نازل کرد تا به مردم روش ابطال سحر را آموزش دهند تا به این گونه از خود دفاع کنند . این آیات صراحتاً وجود سحر و جادو را تایید می کند .
از امام باقر (علیه السلام ) روایت شده است که ایشان فرمودند : پس همین که سلیمان از دنیا رفت ، ابلیس سحر را درست کرده ، آنرا در طومارى پیچید، و بر پشت آن طومار نوشت : این آن علمى است که آصف بن برخیا براى سلطنت سلیمان بن داوود نوشته ، و این از ذخائر گنجینه هاى علم است ، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند، آنگاه آن طومار را در زیر تخت سلیمان 
دفن کرد، آنگاه ایشان را بدر آوردن راهنمائى کرد، و بیرون آورده برایشان خواند.

لاجرم کفار گفتند: عجب ، اینکه سلیمان بر همه ما چیره گشت بخاطر داشتن چنین سحرى بوده ، ولى مؤمنین گفتند: نه ، سلطنت سلیمان از ناحیه خدا و خود او بنده خدا و پیامبر او بود، و آیه « واتبعوا ما تتلوا الشیاطین على ملک سلیمان … » در خصوص همین مطلب نازل شده است .

با استناد به این آیه و منابع تاریخی ،باید بگوییم که در زمان سلیمان نبی‌ گروهی در کشور او به عمل سحر و جادوگری پرداختند، حضرت سلیمان ‌دستور داد تمام نوشته‌ها و اوراق آن‌ها جمع‌آوری کرده‌، در محل‌ مخصوصی نگهداری کنند (این نگهداری به این دلیل بوده که مطالب مفیدی برای دفع سحر ساحران در میان آن‌ها وجود داشته است‌).
پس از وفات حضرت سلیمان‌، گروهی آن‌ها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند. بعضی از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلاً پیامبر نبود، بلکه به کمک همین سحر و جادوگری‌ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق‌العاده انجام داد!
گروهی از بنی اسرائیل نیز از آن‌ها تبعیت کردند و سخت به جادوگری دل بستند، تا آن‌جا که دست از تورات نیز برداشتند.

هنگامی که پیامبر اسلام (ص) ‌ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلان نمود که حضرت سلیمان از پیامبران خدا بوده است‌، بعضی از اکبار و علمای یهودی گفتند:از محمّد (ص) تعجّب نمی‌کنید که می‌گوید:سلیمان پیامبر است‌؛ در صورتی که او ساحر بوده‌؟!

در داستان گفتگوى حضرت رضا (ع) با مامون ، آمده : که فرمود: هاروت و ماروت دو فرشته بودند که سحر را به مردم یاد دادند، تا بوسیله آن از سحر ساحران ایمن بوده و سحر آنان را باطل کنند و این علم را به احدى تعلیم نمى کردند،
مگر آنکه زنهار میدادند که ما فتنه و وسیله آزمایش شمائیم ، مبادا با به کار بردن نابه جای این علم کفر بورزید، ولى جمعى از مردم با استعمال آن کافر شدند، و با عمل کردن برخلاف آنچه دستور داشتند کافر شدند چون میانه مرد و زنش جدائى مى انداختند، که خداتعالى درباره آن فرموده : « وما هم بضارین به من احد الا باذن اللّه »

حضرت علی (ع) می‌فرماید: «العین حق و الرقی حق و السحر حق …» یعنی چشم زخم و افسون و جادوگری واقعیت دارد. »

با استناد به آیات و روایت و حکایت هایی که موجود است ، وجود سحر و جادو کاملاً تایید می شود.

چرا باید به دعا نویسان مراجعه کنیم ؟؟؟؟
چرا برای حل مشکلمان وقتی ما میتوانیم شفاهی دعا کنیم و از خدا بخواهیم ، باید به دعانویس مراجعه کنیم و دعای کتبی بگیریم؟!

اولا دوستان عزیز ، دعا چه شفاهی و چه کتبی ، یعنی طلب کمک و درخواست از خداوند .

دعای کتبی هم در اصل طلب کمک از خداست و دعانویس فقط وسیله و واسطه هست.


دوما موضوع فقط نوشتن و گرفتن دعا نیست.

اگر شخص زیر سحر یا طلسم باشه چه کسی می‌تونه اینو تشخیص بده و باطل کنه؟

شخصی که بخاطر سحر و طلسم ، حال جســمی و حتی روحیش به هم ریخته ، و هر چی دکتر هــم میــــره و هر چی آزمایش میده چیزی معلوم نمیشه ، و از نظر پزشکی تشخیصی داده نمیشه، بایـــــــــــــــد به کی مراجعــــه کنه؟

شخصی که جن زده شده یا همزاد گرفته اگه پیش دکتر فوق تخصص مغز و اعصاب هم بره ، آیا بهش میگن که شمـــا جن زده شدید ؟ آیا میتونن تشخیص بدند؟ هزارتا عیب و ایراد مغزی و عصبی روی بــتنده خدا میزارند و دو هزارتا قرص اعصاب و روان به خوردش میدن، بعد از چند ماه هم کارش به آسایشگاه روانی کشیده میشه.

و سوما ، هر چیزی در این دنیا و کائنات آثاری داره .

وقتی دعایی روی کاغذ نوشته میشه ، در اصل یک چیزی خلق شده و دستوری به موکلین آن دعا داده میشه که کار مورد نظر رو انجام بدن ، و هر چیزی که خلق میشه ،یکسری آثار در کائنات بوجود میاره .

شاید شنیده باشید که بعضی از غربی ها که اعتقادی به دعانویسی ندارن ، ولی میگن هر آرزویی داریــــــــــــد روی کاغذ بنویسید و در صندوقچه ای نگهداری کنید.

بله دعای شفاهی هم آثار داره ، ولی دعای کتبی ، چون در نظام طبیعت و کائنات چیز جدیدی خلق شــــــــده ، به ناچار و بخاطر وجود قانون عمل و عکس العمل ، که هر عملی عکس العملی داره، کائنات مجبوره هر چــــه زودتر جواب بده .

اینکه میگیم کائنات ، منظورمون همون موکلین هستند.

همانطور که میدونید ، خداوند تمام امورات جهان رو توسط موکلین اداره می‌کنه . این مــــــــــــــــوکلین هســـــتند که امورات جهان رو انجام میدن و کارهای اجرایی بر عهده ی موکلان هست .



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد