چگونه ساحر جن را احضار میکند؟
روش دوم: ذبح کردن
ساحر پرنده یا حیوان یا مرغ و کبوتری را با أوصاف معینی حسب خواسته جن حاضر مینماید و غالباً رنگ سیاه را انتخاب میکند زیرا جنها رنگ سیاه را از سائر رنگها بیشتر دوست دارند. و آن را بدون ذکر نام الله ذبح میکند. و احیاناً مقداری از خون آن را به جسم بیمار میمالند سپس حیوان مذبوح را به خرابه یا چاه یا خانۀ متروکهای که غالباً جای سکونت جنها میباشند، میاندازد.
و ساحر به خانه اش بر میگردد و طلسم و افسون میخواند و مقصود خود را از جن میطلبد.
توضیح در مورد این روش، در این روش دو نوع شرک وجود دارد:
اول: ذبح کردن برای جن و این به اتفاق علماء سلف و خلف حرام بلکه نوعی شرک میباشد، زیرا ذبح برای غیر الله شرک است و جایز نیست که از گوشت چنین حیوانی خورده شود. تا چه رسد که کسی مرتکب چنین عملی بشود. ولی متأسفانه در هر زمان و مکان هستند انسانهای بد طینتی که مرتکب چنین اعمالی میشوند. از یحی بن یحی نقل است که وهب گفته است: بعضی از خلفا، چشمهای را کشف کردند و خواستند آبش را جاری سازند آنگاه برای جنها حیوان ذبح نمودند تا آب چشمه را خراب نکنند و گوشتها را میان مردم تقسیم کردند وقتی این خبر به ابن شهاب زهری رسید گفت: او چیزی را که برایش جایز نبوده ذبح کرده و به مردم خو راکی را که آن حلال نبوده داده است سپس فرمود: «رسول الله ص از ذبح کردن برای جنها منع کرده است».
همچنین در صحیح مسلم از علی بن ابی طالبس روایت است که رسول الله ص فرمود:
«لعن الله من ذبح لغیر الله» «لعنت خدا بر کسی باد که به نام غیر الله ذبح کند».
ثانیاً: اُوراد و طلسمهائی که برای احضار جن میخواند، مملو از کلمات شرک آمیز اند: چنانکه شیخ الإسلام ابن تیمیه در کتابهای خود آورده است.
روش سوم: سُفلیه
و این طریقه میان ساحران به روش «سُفلیه» مشهور است. در این روش گروهی از جنها و شیاطین در خدمت ساحر قرار میگیرند و او سر پرستی آنها را بعهده خواهد داشت.
صورت کامل این روش چنین است که ساحر قرآن مجید را بصورت کفش در میآورد و میپوشد و با آن داخل بیت الخلاء میرود و در آنجا طلسمهای کفرآمیز خود را میخواند. و از آنجا بیرون میشود، در حالی که گروهی از جن و شیاطین گوش به فرمان وی میشوند.
بدین صورت دچار خسارت و کفری سنگین میشود و سر کردۀ شیاطین میگردد. «لعنت خدا بر او باد».
و از دیگر شرایط در این نوع سحر اینست که ساحر مجموعهای از گناهان کبیره را مرتکب میشود از قبیل زنا با محارم، لواطت، بدگویی و طعنه در دین و غیره، تا شیطان کاملاً از او راضی بشود.
روش چهارم: نجاست
در این روش ساحر ملعون سورهای از سورههای قرآن کریم را با خون حیض یا دیگر نجاست مینویسد سپس طلسمهایی شرکی را میخواند و جن را حاضر میگرداند و خواستۀ خود را با او در میان میگذارد. بدیهی است که با این روش،کفر آشکاری مرتکب میشود زیرا توهین نمودن به آیهای از قرآن کریم، کفر است تا چه رسد به سورهای از آن.
خداوند قلبهای ما را بر ایمان، ثابت و استوار بدار و ما را با بهترین بندگانت محشور بگردان.
روش پنجم: واژگون نمودن آیات
در این روش، ساحر سورهای از سورههای قرآن کریم را بر عکس مینویسد، سپس شرکی را میخواند و جن را احضار میکند و به او دستوراتی میدهد، این روش نیز قطعاً حرام است.
روش ششم: کمک گرفتن از ستارگان
ستاره پرستی: و این روش را «رصد» یعنی کمین کردن نامگذاری کردهاند زیرا برای طلوع ستارهای معین، کمین میکند سپس با خواندن طلسمهائی سحری، روبروی آن میایستد، و از خود حرکاتی انجام میدهد که گمان میکند، قوای معنوی ستاره را تسخیر مینماید. ولی در واقع، این نوعی پرستش و تعظیم ستاره است که شاید خود ساحر متوجه آن نباشد. آنگاه شیاطین به کمک او بر میخیزند و در کارش موفق میشود، بیچاره فکر میکند که ستاره با او همکاری نموده است غافل از اینکه شیطان بخاطر گمراه کردنش به کمک او برخواسته است.
حتی بعضیها منتظر برخی از ستارگان میمانند که فقط در سال یک مرتبه طلوع میکنند.
روش هفتم: کف زدن
در این روش، ساحر، کودکی را که هنوز بالغ نشده و مشروط به اینکه وضو نداشته باشد میآورد و بر کف دست او چنین خط مربعی ترسیم میکند:
و در چهار طرف آن مهر، طلسمهایی که شامل شرک میباشد مینویسد، سپس در وسط آن مربع در کف دست کودک روغن و گُل آبی رنگی، و یا روغن وجوهر آبی قرار میدهد. آنگاه طلسم دیگری با حروف جداگانه بر کاغذی مستطیل شکل، مینویسد.
سپس این کاغذ را مانند چتری بر چهره کودک میاندازد و بالای آن کلاهی میگذارد تا برگ کاغذ ثابت بماند آنگاه پارچهای سنگین بر سر کودک میاندازد، و کودک را موظف میکند به کف خویش بنگرد، و خود شروع به خواندن اوراد کفری میکند، کودک احساس میکند، نوری بر کف دستش میدرخشد و چیزهائی را در آن میبیند. ساحر از او میپرسد چه میبینی؟ کود ک میگوید: چهرۀ مردی را میبینم. ساحر میگوید: به او بگو: چنین و چنان بکند.
روش هشتم: نشان و اثر شخص
و در این روش ،ساحر، بعضی از آثار مریض، دستمال یا عمامه یا پیراهن یا هر چیزی که بوی عرق مریض را داشته باشد میطلبد سپس گوشۀ این دستمال را گِره میزند سپس به اندازۀ چهار انگشت از این دستمال را اندازه میگیرد و آن را محکم میگیرد، و سوره تکاثر یا سوره کوچک دیگری میخواند و صدایش را بلند میکند، سپس بر آن اوراد و طلسمهائی شرکی را میخواند و با خواندن آن صدایش را آهسته میکند،آنگاه جنها را صدا میزند و میگوید: اگر علت بیماری این شخص جن زدگی است، این پارچه را کوچکتر بنمائید و اگر به علت چشم زخم، بیمار است، آن را درازتر نمائید و اگر نیاز به مداوای پزشکی دارد، پارچه را به حال خود بگذارید.
آنگاه بار دیگر، آن پارچه را اندازه گیری نموده و نتیجه را به بیمار منعکس میکند.
در این روش:
بیمار را در مغالطه میاندازد و چنین وانمود میکند که او را با قرآن، معالجه میکند در حالی که مخفیانه اوراد و طلسمهای خود را میخواند.
استعانت و کمک خواستن از جنها وجود داردکه نوعی شرک با خداوند است.
از آنجا که جنها به دروغگویی معروفاند، چه معلوم که بیماری واقعی را نگفته: بلکه بیماری دیگری وانمود کنند. چنانکه بسیاری از بیماران گفتهاند: که ساحر، بیماری ما را چیزی دیگر عنوان کرده و بعداً متوجه شدهایم که بیماری ما چیزی دیگر بوده است.
نشانههائی برای شناسائی ساحران
هر گاه یکی از این علایم را در فردی، مشاهده نمودی، یقین بدان که او ساحر است:
پرسیدن از بیمار، نام و نام مادرش را.
گرفتن آثاری از بیمار از قبیل: لباس، کلاه، روسری و زیر پیراهن و ...
طلب کردن حیوانی مخصوص، برای ذبح نمودن و خون آلود کردن قسمتی از بدن بیمار و یا انداختن حیوانی مذبوح، در خرابهای از خرابهها.
نوشتن طلسمها.
خواندن اوراد و دعاهای نامفهوم.
کشیدن چادری روی بیمار که دارای اشکال مربعی است که در آنها حروف الفبا و اعداد نوشته شده است.
ممنوع ساختن بیمار از ملاقات با مردم و از آفتاب، برای مدتی.
ممنوع ساختن بیمار از استفادۀ آب برای مدتی.
دادن چیزهائی به بیمار، برای دفن کردن.
دادن کاغذهائی جهت سوزاندن و دود کردن.
زمزمه کردن سخنان نامفهوم.
خبر داشتن از نام و نامهای محل سکونت بیمار و از بیماریش.
نوشتن حروف جداگانه، در ظرفی سفالین و دستور دادن به بیمار که آن را بشوید و بنوشد.
پس بر شماست ای مسلمان که پس از اینکه ساحر را شناسائی نمودی از آن بگریزی و از رفتن نزد او برای معالجه پرهیز نمائی تا مشمول این فرمایش رسول الله ص نشوی که فرمود: «مَنْ أَتَى کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص».
«کسی که نزد کاهنی برود و او را در آنچه میگوید، تصدیق نماید، به محمدص کفر ورزیده است».