روایت شده از حضرت رضا (ع)
"اعلم ان الابداع و المشیًّة و الارادة معناها واحد و اسمائها ثلاثة، و کان اول ابداعه و ارادته و مشیته الحروف التی جعلها اصلاً لکل شیء و دلیلاً علی کل مدرک و فاصلاً لکل مشکل."
و ایضاً روایت شده که فرمودند:
"فالخلق الاول: من الله عّزوجلّ الابداع، لا وزن له و لا حرکة و لا سمع و لالون و لا حسّ، و الخلق الثانی: الحروف، لا وزن لها و لا لون و هی مسموعة و موصوفة".
پس مناسب این است که بیان حروف را هر یک آنچه متعلق به او است مذکور نماییم :
اول: در بیان الف است
رُوِیَ عن الرضا (ع): " الألف آلاء الله".
و عن الصادق (ع): "الالف آلاء الله علی خلقهن النعیم بولایتنا"
و عن امیر المؤمنین (ع):
"الالف اسم الله الذی لا اله الا هو (*13) الحّی القیوم".
و بعضی از اهل معرفت فرموده اند: "اگر کسی تکلم نماید به الف در وقت صبح، پیش از آن که تکلم نماید به هزار دفعه، نعمتها لا یحصی جمع میشود برای او از جانب خدا."
عزیمت الف این است:
" عزّمت علیکم و اقسمت علیکم ایّتها الارواح الموکلّون بالالف المکتوبة فی اللوح المحفوظ و أنتم مطلعون بسّرها المودّع فیها، اسمعوا قولی و اجیبوا دعوتی و اطیعوا امری بحق جمیع الالف المسطور فی التوریة و الانجیل و الزّبور و الفرقان و جمیع الکتب و الاسفار المنزلة علی جمیع انبیاء الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین".
و از امیر المؤمنین (ع) مرویست که :"اگر کسی بنویسد ا ا تا صد و یازده الف شود شب جمعه و با خود نگاه دارد و در حین نوشتن بگوید: "یا سبحان و یا اله" فقر او زایل میشود و عزیز میشود در نزد خلق و پادشاه، و قضا میشود حاجات او، و صفا به هم میرسد در قلب او، و بیرون میرود شرک از دل او."
و بعضی از اهل معرفت چنین یافتهاند که به سبب شرافت ذاتیه الف واقع شده است در اول اسم ذات اقدس که مقدم است بر سایر اسماء حسنی، و الف را خداوند عالم در کتاب عزیز خود بیشتر از سایر حروف گنجانیده، حتّی آن که بعضی نوشتهاند که عدد الف (*14) در کلام عزیز هشتصد و چهل هزار و هشصد و هفتاد و دو است، و سایر حروف تهجی بسیار کمتر است از این عدد. و گفتهاند که هر اسمی از اسماءالله که در آن الف باشد مثل "الله و الواسع" و صد و یازده دفعه ذکر آن را نماید حشمت و هیبت او زیاد میشود در نزد خلق.
دویم: باء است
" عزّمت علیکم و اقسمت علیکم ایّتها الارواح الموکلّون بالالف المکتوبة فی اللوح المحفوظ و أنتم مطلعون بسّرها المودّع فیها، اسمعوا قولی و اجیبوا دعوتی و اطیعوا امری بحق جمیع الالف المسطور فی التوریة و الانجیل و الزّبور و الفرقان و جمیع الکتب و الاسفار المنزلة علی جمیع انبیاء الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین".
و از امیر المؤمنین (ع) مرویست که :"اگر کسی بنویسد ا ا تا صد و یازده الف شود شب جمعه و با خود نگاه دارد و در حین نوشتن بگوید: "یا سبحان و یا اله" فقر او زایل میشود و عزیز میشود در نزد خلق و پادشاه، و قضا میشود حاجات او، و صفا به هم میرسد در قلب او، و بیرون میرود شرک از دل او."
و بعضی از اهل معرفت چنین یافتهاند که به سبب شرافت ذاتیه الف واقع شده است در اول اسم ذات اقدس که مقدم است بر سایر اسماء حسنی، و الف را خداوند عالم در کتاب عزیز خود بیشتر از سایر حروف گنجانیده، حتّی آن که بعضی نوشتهاند که عدد الف (*14) در کلام عزیز هشتصد و چهل هزار و هشصد و هفتاد و دو است، و سایر حروف تهجی بسیار کمتر است از این عدد. و گفتهاند که هر اسمی از اسماءالله که در آن الف باشد مثل "الله و الواسع" و صد و یازده دفعه ذکر آن را نماید حشمت و هیبت او زیاد میشود در نزد خلق.
دویم: باء است
و مروی از امیر المؤمنین (ع) است که: "بهجةالله" است.
و مروی است از صادق (ع): "بهاءالله" است.
و عن امیرالمؤمنین (ع): "ما من حرف الّا و هو اسم من اسماء الله عزّوجلّ، اما الالف فالله الذی لا اله الا هو الحیّ القیّوم، و اما الباء فباق بعد فناء خلقه".
و وارد شده است از آن جناب که کسی که بنویسد دوازده دفعه در روز یکشنبه در حالتی که قمر زائد النور باشد، و دفن شود (نماید) در بلد ظالم قاهر، ظفر در ظلم خود نخواهد یافت. و کسی که دوست دارد، احدی را و بخواهد که آن هم محب این باشد، بنویسد و بفرستد نزد او، حادث خواهد شد در قلب آن محبّت شدیده، و اگر در ظرف چینی بنویسد و به آب حل نماید و مریض آن آب را بخورد صحت مییابد، و باید ذکر نماید در حین کتابت: "یا الله یا رحمن یا رحیم".
و ازبعضی از اهل تجربه محکی است که هر اسمی در آن با بوده باشد مثل: "بارّ و باقی" هرگاه نوشته شود و مریض آب آن را بخورد اگر مرض او از خشکی بوده باشد صحیح خواهد شد.
و از برای این حرف دعوتی است که مستجاب می شود، و آن این است:
"بسم الله الرحمن الرحیم اللّهم انی اسئلک بحق الباء علیک یا بدیع السموات و الارض و لا منتهی لنوره یا بدیع".(*15)
و کسی که متحیّر باشد در امری و نداند که چه کند در خلاص شدن خود، این دعا را بیست و پنج دفعه بخواند خلاص خواهد شد. و اگر مرض کسی طول بکشد، پنجاه و هفت دفعه بنویسد «باء» را بر سنگریزه سیاهی که از نهر برداشته شده باشد و بگذارند زیر سر آن مریض، اگر عمر آن باقی است زود صحت به هم میرساند و الّا زود روح آن بیرون میرود. و اگر کسی خوف دارد از کثرت اعداء و غلبه آنها، بنویسد «باء» را هزار و یک دفعه به اسم دشمن خود بر پوست شغال و باخود نگاه دارد، دشمنان او مقهور خواهند شد، و خود او عزیز و محترم بین الناس خواهد شد.
سیوم: تاء است
و علامت "توّاب" است و کسی که بنویسد آن را در روز چهارشنبه چهارصد و ده دفعه در وقت غروب و بیاشامد، زیاد میشود حفظ علوم او، و سریع الفهم میشود، و بسا هست درک مغیبات نماید، و به حدی برسد که چیزی از یاد او نرود. و اگر قوُت گم کرده داشته باشد بنویسد به همین نیت و بگذارد در قرآن، مییابد آن چیز را. و کسی که با خود داشته باشد ایمن شود از شر دشمنان، لکن باید در وقت نوشتن بگوید:
" یا قیوّم یا واحد".
و از بعض کتب نقل شده است که اگر کسی چهارصد دفعه اسمی را که «تا» در آن است بگوید مثل"توّاب (*16) و منتقم" و "ممیت" تب او بیرون میرود.
و اگر نوشته شود وزن مقربة با خود دارد، زود مطلقه میشود.
و همچنین گفتهاند: کسی که بخواهد بَدَل نماید عداوت دشمنان را به محبت، بنویسد بر سنگ قبر دو هزار، «ت». و در هر مرتبه بگوید به اسم فلان و دفن نماید آن را در قبر مادر او یا پدر او، عدوات آن مبدل میشود به محبت.
و اگر کسی محبوس باشد، بنویسد بر مثلث در پوست شیر بر هر ضلعی پنجاه و نه «ت» در روز سه شنبه در حالتی که مریخ در طالع وقت باشد؛ با خود دارد آن را، محبوس به زودی بیرون خواهد آمد.
چهارم: ثاء است
که علامت است برای"ثواب المؤمنین علی اعمالهم الصالحة الجنة"
و به روایت دیگر: "الثابت الکاین".
«یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا"» (الآیة)
و وارد شده است که اگر بنویسد پنجاه و یک «ث» در روز شنبه در وقت زوال و بیاویزد آن را بر دیوار خانهای که مقابل قبله است در خانه او، متزلزل در امور نخواهد شد و روزی حرام برای او به هم نخواهد رسید، و معصیت از او سر نخواهد زد. و اگر به موم گرفته شود و انداخته شود در کوزه آب و از آن آب، زن و مرد متباغضین بیاشامند، (*17) الفت میان آنها حاصل خواهد شد، لکن در وقت کتابت باید بگوید:"یا دائم و یا صمد".
و گفتهاند هر اسمی که در آن ثاء بوده باشد اگر پنجاه و یک دفعه بگوید نافع است برای مرض قولنج و مرض معده و برای این اسم دعایی است:
"اللّهم انی اسئلک بحق الثّاء علیک یا ثابت القوی المنذر فلا یقدر شیءأن یقاومه یا ثابت." بیست و هفت دفعه این دعا را بخواند و بدمد بر خود، از شرّ اعداء محفوظ ماند.
پنجم: جیم است
که علامت "جنةالله جلالالله و جمالالله" است و به روایت دیگر:
"جلّ ثناؤه و تقدّسّت اسماؤه".
و مروی است که کسی بنویسد پنجاه و سه جیم روز سهشنبه در وقت طلوع آفتاب و با خود نگاه دارد، زبان مردم از آن بسته میشود، و دشمنان او دوست میشوند، و مشاهده ارواح مینماید، و حوایج او در نزد مردم برآورده میشود، و دراز می شود عمر او؛ و باید در وقت کتابت بگوید: "{یا باریء} یا کبیر".
و بعضی گفتهاند هر اسمی که در آن جیم بوده باشد مثل: "جلیل و جمیل و مجید و جامع" اگر پنجاه و سه دفعه بگوید ایمن میشود از شرّ جنّ و شیاطین، و اگر کسی بخواند تا بیهوش شود، بهره وافری برای اوست (*18) از علوم دینیه. و اگر بنویسد جیم را در کاغذی پنجاه و سه عدد، و بخواند بر هر یک از آن یک دفعه از این اسم، بعد از آن با خود نگاه دارد، میل مینمایند خلایق صحبت او را، و مرید او میشوند. و کسی که قولنج داشته باشد، بنویسد بر نبات مصری بر این صورت «جْ » بیست و چهار دفعه و بخورد، او را بریء میشود.
ششم: حاء است
که علامت "حلمالله" است بر گناه کاران.
و به روایت دیگر: "حُطُوطُ الخطایا عن المستغفرین فی لیلة القدر و ما نزل به جبرئیل مع ملئکة (الملائکة) الی مطلع الفجر".
و به روایت دیگر: "حیّ حق حلیم" و مروی است که اگر بنویسد صد و هشتاد و یک دفعه حاء را در شب پنج شنبه درحالتی که قمر زاید النور باشد و با خود نگاه دارد، سِحْر در او تأثیر نمینماید، و از چشم زخم محفوظ میماند، و از درد و مرض بری میشود، و روزی حلال برای او میسر میشود و باید در حالت نوشتن ذکر نماید: "یا باری یا زاکی".
و ذکر کردهاند که: هر گاه کسی ذکر نماید هر اسمی که در آن حاء بوده باشد مثل:
"رحمن و حنان و حمید" هشتاد و یک دفعه، مار آن را نخواهد گزید.
و همچنین گفتهاند اگر بخواند این دعا را:
"اللّهم انی اسئلک بحق الحاء علیک یا حفیظ و الامان من جمیع الشّدائد (*19) فی سرادقات حفظه یا حفیظ".
چهل و یک دفعه، و بدمد بر خود، ایمن میشود از خوف سلطان. و کسی که بخواند تا غالب شود بر او خواب، حفظ مینماید او را و اولاد او و متاع او را خداوند عالم، و درب حکمت باز میشود در قلب او.
و اگر کسی بنویسد حرف حاء را سیصد و سی دفعه و بخواند بر هر یک، یک دفعه از این اسم و نگاه دارد آن را با خود، سالم میماند از جمیع آفات، و اگر انداخته شود در آب و بیاشامد آن رامریض، بری میشود از مرض.
و بعضی گفتهاند اگر بخواند حاء را هزار دفعه، میبیند در خواب هر چه را اراده نماید. و اگر نوشته شود بر قدحی و محو نمایند و بیاشامد آن را مریض، بری میشود. و کسی که اراده داشته باشد (نماید) هلاک دشمن خود را یا دفع آن (را) باید دویست مرتبه بگوید و بدمد بر کفی از خاک و بپاشد بر روی دشمن خود، آن دشمن دوست خواهد شد. و کسی که مرضی در عضو آن باشد، بخواند آن را هفتاد دفعه و مسح نماید دست خود را بر آن موضع.
هفتم: خاء است
که علامت "خمول اهل معاصی" است در نزد خدای عزوجلّ .
و به روایت دیگر "خبیر بما یعمل العباد" و مروی است که اگر بنویسد ششصد و ده خاء را در موضع پاک، پی چیز دیگر در روز یکشنبه آخر ماه، و بگذارد آن را در خانه، حوایج او در نزد مردم برآورده میشود. و اگر نزد ظالمی درگیر باشد بیاویزد (*20) از یک موضع بلندی، دفع آن ظالم خواهد شد، لکن در وقت کتابت باید بگوید: "یا کافی و یا نقی."
و بعضی گفتهاند: هر اسمی که در آن خاء بوده باشد مثل "خبیر" هشتصد و دوازده دفعه بخواند بر خاکی و بپاشد بر روی دشمنان، کور خواهند شد .
و هم چنین گفتهاند: کسی که بخواند سیصد و بیست دفعه هر روز:
"اللّهم انی اسئلک بحق الخاءعلیک یا خبیر و من لا یفوت مثقال ذرّة عن علمه یا خبیر."
زایل میشود از او فراموشی. و کسی که بخواند تا حال او منقلب شود، بعد از آن، آن چه جاری میشود بر زبان او، صواب و صدق خواهد بود.
و گفتهاند: کسی که اراده نماید که مطلع شود بر احوال شخص غایبی، برود بر بام خانه و هفتاد دفعه بخواند و بدمد به سمتی که در آن غایب بوده است، خبر آن به او میرسد.
هشتم: دال است
که دلیل است بر دوام ملک خدای تعالی و به روایت دیگر: "دین الله" آن چنانی که از برای عباد خود قرار داده. و به روایت دیگر: "دیّان یوم الدین".
و مروی است که اگر بنویسد سی و پنج دال را (*21) در شب چهار شنبه در نصف شب در حالتی که مردم خوابیده باشند، در موضع پاک و پاکیزه، به مشک و زعفران، و با خود نگاه دارد، سینه او مشروح میشود، و ضیق قلب از او زایل میشود (و در نزد مردم معتمد و مکرّم میشود و قروض او ادا میشود) و باید در حین کتابت بگوید: "یا حنّان و یا منّان".
و بعضی گفتهاند: هر اسمی که در او دال بوده باشد مثل: "دائم و هادی" هرگاه کسی ذکر نماید آن را و بدمد بر چیز شیرینی و تناول نماید آن را، محبوب آن، مقصود آن حاصل میشود. و گفتهاند که اگر کسی بخواند: "اللّهم انی اسئلک بحق الدّال علیک یا دلیل المتحیرین فی کل حال ارفق بعبادک (یا دلیل) من ضلّ الطّریق." و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از نماز سی و شش مرتبه آن اسم را بخواند، هدایت به هم میرساند در راه.
و گفتهاند: کسی که بخواهد دشمن خود را از وطن خود بیرون نماید، برود، بر بام بلندی، و به سبّابه خود اشاره نماید به خانه او، و هفتاد مرتبه بخواند، هر آینه هنوز ده روز نگذشته باشد که آن شخص از آن مکان بیرون میرود.
نهــم: ذال است
که علامت "ذی الجلال و الاکرام" است و مروی است که اگر کسی بنویسد هفتصد و سی و یک ذال در روز شنبه در وقت طلوع آفتاب، (*22)و دفن نماید در مسجد به قصد حفظ، محفوظ خواهد ماند مال او و اگر چه در میان راه بوده باشد. و باید در وقت نوشتن بگوید: "یا دیّان و یا خالق" و گفتهاند: هر اسمی که در آن ذال بوده باشد مثل: "یا مذّل" اگر هفتصد و سی و یک مرتبه بخواند و بدمد بر آب و بیاشامد به کسی، آن کس محبّ او خواهد شد.
و گفتهاند: اگر کسی بخواند: "اللّهم انی اسئلک بحق الذّال علیک یا ذاری ذو الرحمة الکبیرة فلا یعرف الخلایق قدره یا ذاری." هر روزی یازده مرتبه، بر میگردد به او مالی که از او برده شده است از روی ظلم.
و گفتهاند اگر کسی ذال را ورد خود قرار دهد، دولت و اقبال در خانه او و اهل بیت او باقی میماند. و اگر هفت هزار و هفتصد مرتبه بخواند بر چیز شیرینی و بفرستد برای کسی که محبت او را بخواهد، تا بخورد، آن کس محبّ این شخص خواهد شد.
دهـــم: راء است
که علامت"رؤف و رحیم"است ومروی است که کسی که بنویسد دویست و یک مرتبه «راء» را شب دوشنبه از لیالی بیض، وقت غروب آفتاب، و بگذارد در پوست بلغاری و نگاه دارد با خود، اگر عشق شرعی با کسی داشته باشد به معشوق خود می رسد، وحاجات او برآورده می شود و امور عجیبه مشاهده خواهد نمود و صاحب عزت و وقار میشود (*23) نزد سلاطین، و محفوظ میشود از جمیع آفات و بلیاّت. و باید ذکر نماید در وقت کتابت :"یا رحیم و یا تامّ".
و بعضی گفتهاند که اگر کسی بخواند:" اللّهم انی اسئلک بحق الرّاء علیک یا رفیع الدّرجات یا ذاالعرش یلقی الروح من امره یا رفیع." هر روزی سی و نه مرتبه، جلالت و هیبت به هم میرساند در نظر خلق، و مداومت آن موجب مشاهده امور عجیبه است، و اگر نوشته شود بر شقیقه بیمار پنج « رْ» در یوم چهار شنبه آخر ماه، بری میشود، و کسی که درد شکم داشته باشد بنویسد دور ناف خود دویست و بیست «ر» به نیل خام، همان ساعت درد شکم او بیرون میرود.
یازدهم: زا است
که علامت زلازل روز قیامت است ، و به روایت دیگر" زفیر جهنم"، و به روایت دیگر "زاویه فی النار"، و به روایت دیگر "زین المعبود".
و مروی است کسی که بنویسد یازده «زْ» شب شنبه وقت غروب آفتاب، و دفن نماید در مقبره کهنه شده، منکشف میشود بر او علوم، آنچه را که منکشف نمیشود بر احدی از خلایق، و میرسد به دولت عظیمه شریفه. و باید در حین کتابت ذکر نماید: "یا مبدع یا علّام".
و بعضی گفتهاند اگر کسی بخواند: "اللْهم انی اسئلک بحق الزای علیک یا زارع کل شئ و مُنبِتَه یا زارع."
هر روزی دوازده (*24) مرتبه و بدمد بر زرع خود به جهت سلامتی، سالم خواهد ماند از آفاتی که برای زُروع به هم میرسد.
و گفتهاند: اگر بنویسد حرف زای را کسی که اذیت جن به او میرسد هفتاد و پنج دفعه بر پوست آهو، در حالتی که قمر در جُدَی باشد و مریخ تحت الارض باشد، و با خود نگاه دارد، سالم میماند از اذیت آنها.
دوازدهم: سین است
که علامت "سناء الله" است و به روایت دیگر "سمیع و بصیر" و مروی است که اگر بنویسد صد و بیست سین در روز جمعه و نگاه دارد با خود، احدی را قدرت نیست بر مقاومت او، و همه افعال او نیکو میشود نزد خلایق، و اگر دور از وطن باشد سالم بر میگردد، و هیبت در نزد مردم به هم میرساند، و زبان خلق درباره او بسته میشود، لکن باید در حین کتابت ذکر نماید: "یا علیم و یا معید" را.
و در بعض کتب ذکر شده است از مشایخ که هر اسمی که در آن سین باشد مثل:
"یا سلام یا حسیب" بنویسد و بگذارد در زیر بالش خود، خواهد دید، آنچه اراده دارد.
سیزدهم: شین است
که علامت "شاءالله ما شاء، و أراد ما أراد، و ما یشاؤون الا أن یشاءالله" است."(*25)
و به روایت دیگر "الشاکر لعبادة المؤمنین" و مروی است که بنویسد سیصد و نود شین روز چهار شنبه و محو نماید به آب، و بریزد آن را بر سر خود در حمام، و در حالت کتابت بگوید: "یا حمید و یا عزیز".
و از بعض کتب نقل شده است که هر اسمی که در آن شین باشد مثل "یا شهید" سیصد و شصت مرتبه خوانده شود به جهت رد ضالّه و یا حتی (فتن) گم شده.
و همچنین گفتهاند اگر بخواند:
"اللْهم انی اسئلک بحق الشین علیک یا شکور، أنت الذی أنعمت علی العباد نعمة ظاهرة و باطنة" هر روزی چهل و شش مرتبه بر آب و بشوید به آن روی خود را به جهت وسعت روزی، خلاص میشود از تنگی معیشت، و اگر در تنگی و شدّت، باشد و این دعا را ورد خود قرار دهد، زایل میشود از آن ضیق و شدّت و کسی که بخواند آن را تا غلبه نماید بر آن خواب، پس بخوابد، میرسد به رتبه اولیا.
چهاردهم: صاد است
که علامت صادق بودن خدای عزّوجلّ است در قول و کلام و به روایت دیگر "صاع به صاع" که آنچه میکند به او میدهند"کما تدین تدان" و مروی است که هر که بنویسد نود و پنج صاد، در کاسه چینی در شب جمعه به (*26) مشک و زعفران، و بیاشامد آن را معقود (بر نساء) و بریزد آن را بر سر خود در حمام، زایل میشود عقد آن، و هرگاه بیرون رود به سوی دو لشکر متخاصمین، صلح خواهند نمود، و اگر برای او دشمنی باشد بنویسد به قصد آن و بگذارد در قرآن، آن دشمن هلاک خواهد شد و باید درحین کتابت ذکر نماید: "یا قاهرو یا غریب".
و از بعضی ارباب معرفت ذکر شده که هر اسمی که در آن صاد باشد مثل "صبور و صمد" نود و پنج دفعه بخواند، برای خلاصی از بلیّات و جوع و عطش. و اگر بخواند هر صباح بعد از نماز:
"اللّهم انی اسئلک بحق الصّاد علیک یا صانع العجائب من لم یبلغ اوهام العارفین بحکمة یا صانع" چهل و دو دفعه، آسان میشود بر او هر دشواری، و هرگاه بخواند تا بیهوش شود در شب جمعه هفت شب، منکشف میشود بر او علوم حکمیه ولیمیا و سیمیا.
و اگر بنویسد به عدد حروف آن و بخواند به عدد هر صاد یک مرتبه، بسته میشود بر آن لسان خلق، و اگر بخواند نود دفعه و بدمد بر مجنون، افاقه خواهد شد و اگر برای آن ضعف قلبی باشد بنویسد بر مأکولی و بخورد، بری خواهد شد.
پانزدهم: ضـــاد است
برای "ضَّلَ مَنْ خالَفَ محمداً و آل محمد" و به روایتی "الضارّ النّافع" و مروی است که (*27) اگر بنویسد هشتصد و پنج ضاد را در شب شنبه و ببندد به چوب انار مستقیم بر زمین در دیوار قبله، داده میشود به او آنچه برای اوست در نزد مردم، و اگر بگذارد آن را در کتاب عزیز مجید، محترم میشود در نزد مردم. و در حین کتابت ذکر نماید: "یا مذلّ یا نور".
و از بعض مشایخ مروی است که هر اسمی در آن ضاد بوده باشد مثل "یا خافض" بخواند به عدد هشتصد و پنج، بر آب و آشامیده شود به جهت صداع و درد پشت و شکم. و گفتهاند: بخواند در سه صباح، هر صبحی سی و دو مرتبه: "اللّهم انی اسئلک بحق الضّاد علیک یا کاشف ظلمة الحجاب بنورقد سه."
و دمیده شود بر رمد چشم، بری میشود البته.
شانزدهم: طاء است
که علامت "طوبی للمؤمنین و حسن مآب" است، و به روایت دیگر "الطاهر المطّهر".
و مروی است که اگر بنویسد نوزده طاء را در شب جمعه به مشک و زعفران و بگذارد در زیر بالش خود، خواهد دید پیغمبر را در خواب، و اگر بیاشامد، قلب آن نورانی میشود، و اگر معقود باشد بر نساء منحل میشود، و اگر نقش نماید بر شمشیر، دم آن بر نمیگردد و قاطع میشود، و اگر دشمنی داشته باشد (*28) بگذارد آن را در قرآن، هلاک خواهد شد، و اگر با خود نگاه دارد عزیز میشود در نزد سلاطین و خلایق، و بسیار میشود مال او، و برای هر حاجتی بنویسد به جا آورده خواهد شد. و باید در وقت کتابت ذکر نماید: "یا علیّ یا قدوس".
و ذکر کردهاند: هر اسمی که در آن طاء بوده باشد مثل: "لطیف و طاهر" مداومت نمودن بر آن ثابت میدارد قلب را بر طاعت، و رزق آن وسیع میشود. و گفتهاند: اگر بخواند دویست مرتبه، اطاعت مینماید او را هر که او را ببیند. و اگر هر روزی بخواند بیست و نه دفعه:
"اللّهم انی اسئلک بحق الطّاء علیک یا طاهر المتفّرد من کل شئ بکمال کبریاء عظمته یا طاهر."
خلاص میشود از دست دشمن به هلاک شدن او، ورفع میشود از او تکاسل در نماز. و کسی که صد مرتبه بگوید، اطاعت مینماید او را هر کس ببیند آن را.
هفــدهم: ظــاء است
که علامت است برای "ظنّ المؤمنون بالله خیراً و ظنّ الکافرون به شرّاً".
و به روایت دیگر: "الظاهر المظهر لآیاته".
و مروی است که هر که بنویسد نهصد و ده ظاء را در شب پنج شنبه، و محو نماید آن را، و بیاشامد آن را مریض، صحت به هم میرساند و حمل آن باعث عدم عجز در امور است و باید در وقت کتابت ذکر نماید: "یا مبدیء یا جلیل" و بعضی فرمودهاند: هر اسمی که در آن ظا بوده باشد مثل: "ظاهر" بنویسد (*29) نهصد و ده ظاء و بگذارد در قرآن، به جهت ردّ آن مال مسروق و یافتن ضالّه.
و گفتهاند اگر کسی بخواند: "اللّهم انی اسئلک بحق الظاء علیک یا ظاهر المعروف الد یوانف الذی لا ینقطع ابداً و لا یحصیه غیره یا ظاهر".
در وقت طلوع آفتاب، مشهور بین الناس میشود، و محمود در زبانها و محتاجٌ الیه خواهند شد، و اگر بخواهد بفهمد حقیقت احوال کسی را، بخواند بعد از نماز عشاء تا غالب شود بر آن خواب، میبیند در خواب آنچه اراده داشت از احوال آن کس، و اگر بنویسد به عدد حروف اسم و بخواند بر هر یک، یک دفعه و با خود نگاه دارد منکشف میشود بر او مخفیات و محبوب الخلایق میشود، و کسی که خوف از دشمنی داشته باشد، بگوید هر صبح و ظُهری، هزار مرتبه به این قصد، ایمن خواهد شد.
هجدهم: عین است
که علامت "عالم" است یا "عالم بعباده" و مروی است که اگر کسی بنویسد صد و سی عین روز دوشنبه و با خود نگاه دارد، میگردد مشهور نزد خلق مثل آفتاب، و کامل میشود ایمان او، و ساکن می شود غضب او، و قادر نمیشود احدی بر قهر او، و باید در حال کتابت ذکر نماید: "یا محمود و یا کریم".
و بعضی فرمودهاند: هر کس بخواند: "اللّهم انی اسئلک بحق العین علیک یا علیم القادر علی ما کان موقوفاً فی مشیته و ما یعطی الریبة یا علیم."
تا بیهوش شود ظاهر میشود برای او از عالم غیب اثر قوی، و آنچه میگوید (*30) حق و راست است .
و هم چنین فرمودهاند: هر اسمی که در آن عین باشد مثل: "یا علییا عظیم یا متعالی یا سمیع" کسی بخواند سیزده مرتبه در حین شداید، فرج حاصل شود.
نوزدهم: غین است
که علامت است برای "الغنیّ الّذی لایجوز علیه الحاجة علی الإطلاق".
و به روایت دیگر: "غیاث المستغیثین من جمیع خلقه".
و مروی است که کسی بنویسد هزار و شصت عین در روز جمعه و با خود نگاه دارد، هرگز محتاج نمیشود، و حاصل میشود مرادهای او، و بسته میشود لسان خلق و لسان اعادی بر آن، و مشاهده امور عجیبه خواهد نمود. و باید در حال کتابت ذکر نماید: "یا عظیم یا عجیب".
و بعضی فرمودهاند: هر اسمی که در آن غین بوده باشد مثل: "غفور و غنی و غافر" کسی که مداومت نماید بر آنها، روزی او وسیع میشود، و اگر با خود نگاه دارد در سفرها، ربح بسیاری در تجارت برای او به هم میرسد و غنی میگردد.
و گفتهاند: کسی (که) بخواند: "اللهم انیّ اسئلک بحق الغین علیک یا غنی الکریم الوهّاب ذاالطّول فلاینقص شیء من خزائنه یا غنّی."
تا خواب رود، میآمرزد خداوند گناهان او را، اگرچه مثل کوهها باشد، و اطاعت مینمایند او را مردم در اقوال او، و تاثیر نمیکند در بدن او سلاح، و انداخته میشود در قلب دشمن او رعب.
بیستم: فاء است
که علامت است برای "فوج من افواج النّار" و مروی است که کسی {که} بنویسد نود فاء را روز چهارشنبه و با خود نگاه دارد، حاجات او برآورده میشود، چه دنیویه و چه دینیه. و باید در وقت کتابت ذکر نماید: "یا غیاثی". (*31)
و ذکر کردهاند که هر اسمی که در آن فاء بوده باشد مثل: "یا فتّاح یا حفیظ" نهصد و نود و هشت دفعه بخواند و بنویسد برای امن از بلیات. و اگر بخواند هر روزی بیست و هشت دفعه:
"اللهم انی اسئلک بحق الفاء علیک یا فتاح کل مقالید الامور بیده".
قلب و لسان او قم میشود، و اگر بخواند تا خواب برود گشوده میشود به دست خود چیز بسته شده. (+ اگر کسی در روز چهار شنبه نود «ف» بنویسد و در هنگام نوشتن مکرر بگوید «یا غیاث یا مغیث» و با خود دارد هر حاجت که بخواهد روا شود.)
بیست و یکم: قاف است
که علامت است برای قرآن "من الله و جمعه و قرآئته"، و به روایت دیگر "قادر علی جمیع خلقه".
و مروی است که کسی بنویسد صد و هشتاد و یک قاف را در روز یکشنبه و با خود نگاه دارد، خلاص میشود از قید و زندان، و فراخ میشود روزی او، و باید در حین کتابت بگوید: "یا ملک یا مهیمن".
و ذکر کردهاند که هر اسمی در آن قاف بوده باشد مثل: "یا قیّوم یا قادر یا مقتدر" بخواند در وقت غروب آفتاب صد و هشتاد و یک دفعه، به جهت حصول عزّت و اقبال و جاه و دولت.
و گفتهاند: کسی که بخواند هر روزی سی و شش مرتبه:
"اللهم انی اسئلک بحق القاف علیک یا قدیم الاحسان فلا یحیط احد یعدّ نعمائه یا قدیم".
مکرّم میشود در نزد مردم، و اگر بنویسد به عدد اسم و بخواند به عدد (*32) (هر) یک، یک دفعه و نگاه دارد با خود، عزّت به هم میرساند در نزد ملوک، و مقهور میشود دشمن او، و اگر ببندد بر تبدار، تب او زایل میشود .
بیست و دویم: کاف است
که علامت "کافی" است و به روایت دیگر: "کلام الله لا تبدیل لکلمات الله و لن تجد من دونه ملتحدا" و به روایت دیگر: "اماالکاف الذی لم یکن له کفوا احد و لم یلد و لم یولد".
و مروی است که کسی، بنویسد هزار و یک دفعه کاف را و با خود نگاه دارد، ایمن میشود از جمیع امراض و اسقام، و گشوده میشود بر او دولت و یاری، و به هر مطلوب که دارد میرسد. و جایز است نوشتن این حروف در هر وقتی، و باید ذکر نماید در حال کتابت: "یا کلیم یا کریم".
و گفتهاند بعض معتبرین که هر اسمی {که} در آن کاف بوده باشد مثل: "یا کافییا کبیر یا کریم" هزار و پانصد مرتبه، اگر بخواند کشف ارواح برای او میشود. و گفتهاند: اگر کسی بخواند هر روزی سی و سه دفعه؛
"اللهم انی اسئلک بحق الکاف علیک یا کفیل الکافی الوکیل بکل حین من فضله و کرمه یا کفیل".
نخواهد مخاصمه نمود با او احدی مگر آن که شرّ او به خود او رجوع مینماید. و اگر بنویسد به عدد اسم و بخواند بر هر یک، یکدفعه و بگذارد در خانه دشمن، از مکان خود بیرون خواهد رفت و شاید هلاک شود.
بیست و سیوم: لام است
که علامت است (*33) برای "لغو الکافرین فی افترائهم علی الله الکذب".
و به روایت دیگر "إ لمام اهل الجنة بینهم فی الزیادة و التحّیة و السّلام و تلادم اهل النار فیما بینهم" ، به روایت دیگر "و اما اللّام لطیف بعباده".
و مروی است که هر که بنویسد هفتاد و یک لام را در شب چهارشنبه در نصف شب، و نگاه دارد با خود، ایمن میشود از مکر مردم و خدعههای (خدعهای) آنها، و هیچ کس ذکر او را به بدی یاد نخواهد نمود. و باید در حین کتابت ذکر نماید: "یا شکور".
و از بعضی مشایخ ذکر شده که هر اسمی {که} در آن لام باشد مثل: "والی" بنویسد هفتاد و یک دفعه و بیاویزد بر دیوار خانه، در جایی که محاذی قبله باشد، برای امن بودن خانه از آفات و بلیات، و برآورده میشود حاجات او.
و گفتهاند: اگر کسی بخواند هر روزی چهل و یک دفعه:
"اللهم انی اسئلک بحق اللام علیک یا لطیف المحیط بکل شیء و لایدرک الابصارکمالة یا لطیف" میرسد به هر چیز، و اگر بخواند تا غلبه نماید بر آن خواب، میبیند اشیا را کما هی.
و اگر به این عدد بنویسد و در انبار غله گذارد، سالم میماند از آفات، و (اگر) کسی که در تنگی و حیرت بوده باشد، بگیرد از مویز هزار و یک دانه را، و بر هر دانه، یک دفعه بخواند و بدمد، بر آن و در این اثنا با کسی سخن نگوید، بعد از آن بیندازد نزد اطفال تا بخورند، گشاده میشود بر آن ابواب سعادت. (*34)
بیست و چهارم: میم است
که علامت ملک است: "و انه الملک الحق لم یزل و لایزال و لایزول ملکه".
و به روایت دیگر: "ملک الله یوم الدین یوم لامالک غیره و یقول الله تعالی:
"لمن الملک الیوم" ثم ینطق ارواح انبیائه ورسله وحججه فیقولون":
"لله الواحد القهار"فیقول جل جلاله الله":
"له الیوم تجزی لکل نفس بما کسبت لاظلم الیوم ان الله سریع الحساب".
و به روایت دیگر: "(و اما المیم) مالک الملک".
و به روایت دیگر: "فملک الله الذی لایزول دوامه الذی لایفنی".
و مروی است که، کسی بنویسد نود میم روز جمعه در وقت طلوع آفتاب، و با خود نگه دارد، برآورده میشود حاجات او در نزد مردم، و هرگاه آویخته شود بر زرعی یا باغی، محفوظ میشود از جمیع آفات، و ظاهر میشود برکت، و حامل او ایمن میشود از جمیع بلیّات، و معزّز میشود در نزد مردم.
و باید ذکر نماید در حال کتابت: "یا خالق یا محیط".
و منقول است از بعض مشایخ که هر اسمی (که) در آن میم باشد مثل: "یا رحمن یا رحیم" کسی بخواند آن را نود دفعه، و به قول دیگر صد و چهل و شش دفعه، زایل میشود از او نسیان، و زیاد میگردد فهم او و عقل او.
و گفتهاند: هر که بخواند هر روزی چهل و دو دفعه:
"اللهم انی اسئلک بحق المیم علیک یا مالک الملک الذی لایعتدی علی اهل مملکته یا ملک" میگردد رئیس طایفه. و اگر از کسی بترسد، بخواند (*35) آن اسم را در شب شنبه تا گریه او را فرو گیرد، و بعد از آن بطلبد حاجت خود را، زایل میشود از او موجب خوف، و اگر بنویسد آن را به همان عدد و با خود نگاه دارد برای هر حاجتی، برآورده میشود و در نزد ملوک و اعداء و احبّاء عزیز میشود.
بیست و پنجم: نون است
که علامت است برای "نورالله للمومنین و نکاله لکافرین".
و به روایت دیگر: "فنور السموات من نور عرشه" .
و به روایت دیگر: "ن والقلم و ما یسطرون"،
فالقلم قلم من نور و کتاب من نور فی لوح محفوظ یشهده المقرّبون و کفی بالله شهیدا".
و مروی است که کسی بنویسد شانزده نون را در شب سه شنبه و با خود نگاه دارد؛ سالم میشود از جمیع امراض، و آسان میشود بر او تعلّم علوم، و در نزد اکابر، صاحب وقار و هیبت میشود، و دست او وسیع میشود، و مشروح میشود سینه او و گشاده میشود نعمتها، و مخفی نمیماند بر او چیزی.
و باید ذکر نماید در حال کتابت: "یا ِاحیا یا اِملا".
و بعضی فرمودهاند :که اگر کسی هر اسمی که در او نون باشد مثل "یا نور یا نافع" صد و شش دفعه، و به قول دیگر صد و چهل و شش دفعه بخواند، رجوع مینماید غایب، به زودی و سلامت، و اگر به عدد اول بنویسد و با خود نگاه دارد، ساکن میشود درد او. (*36) و گفتهاند کسی (که) بخواند در سر بالین مریض سه روز، هر روزی چهل و چهار دفعه: "اللّهم انّی اسئلک بحق النّون علیک یا نافذ الحکم الشّافی من طاب قلوب المحسنین بذکره یا نافع".
آن مریض صحیح خواهد شد، و اگر طبیب آن را ورد خود قرار دهد، در قدوم او شفا خواهد بود برای مریض. و اگر بنویسد به اسم کسی که دوست دارد او را، در میان آنها حبّ شدید و الفت عظیمه به هم میرسد.
بیست و ششم: واو است
که علامت است برای "ویلٌ لمن عصی الله من عذاب یوم عظیم".
و به روایت دیگر: اما الواو "واحد احد صمد لم یلد و لم یولد"، و به روایت دیگر:
"ویل لأهل النّار".
و مروی است: هر کس بنویسد بیست « واو» را روز شنبه و بگذارد در قرآن، حاجات او برآورده میشود.
و باید در حین نوشتن ذکر نماید: "یا حلیم یا شکور"
و از بعض مشایخ مروی است که هر اسمی که در آن واو بوده باشد مثل "واحد" بنویسد یازده مرتبه و بیاویزد در سمت بلندی از جانب قبله از خانه، پیش از طلوع آفتاب، از میخ آهنی، به جهت حصول حاجات. و هم چنین فرمودهاند: کسی که بنویسد حرف واو را بر کاغذی به اسم کسی (که) خواسته باشد، به عدد اسم که گذشت + (دراین نسخه اشاره نشده)، و بیاویزد او را در ممّر بادی، حاصل میشود میان آنها مودّتی که وصف نمیتوان (*37) نمود. هیچ یک از آنها طاقت نمیآورد بدون حضور دیگری.
و هم چنین گفتهاند: دعوت مستجابه برای این اسم {چنین است}:
"اللهم انی اسئلک بحق الواو علیک یا ودود انت الذی جعلت المودة بین المرء و زوجه یا ودود."
بیست و هفتم: هاء است
که علامت است برای "هان علی الله من عصاه".
و اما الهاء "فهاد لخلقه" به روایت دیگر: "هول جهنّم".
و مروی است که، کسی بنویسد یازده «هاء» و با خود نگاه دارد، مطّلع میشود بر اسرار غیب، و منکشف میشود بر او علوم خفیّه، و میرسد به هر مطلوبی.
و هم چنین گفتهاند: آن چه در خواص حروف است از آن چه مذکور شد، در این(حرف) به تنهایی است.
و باید ذکر نماید در حین کتابت: "یا دیّان یا علّام".
و حکایت کردهاند از بعض عارفین که هر اسمی {که} در آن (اسم)هاء بوده باشد مثل: "یا وهّاب یا من هو" بخواند به جهت حصول مقاصد دینیه و دنیویه و (و الاشعار و الاعمال) امراض، پنج هزار مرتبه، بعد از آن بنویسد یازده دفعه و بیندازد در آب جاری به سوی قبله، بعد از آن دو رکعت نماز بگذارد، حاصل میشود مراد او. و گفتهاند اگر بخواند: "اللهم انی اسئلک بحق الهاء علیک یا هادی کل شیء و الیه مرجعه یا هادی" تا بیهوش شود به قصد (*38) صلح، حاصل خواهد شد، و اگر بنویسد و بگذارد در متاع خود در سفر، محفوظ میشود از سارق.
بیست و هشتم: لام الف است
که علامت است برای "(لام الف) لا اله الا الله."
و به روایت دیگر به اضافه: "وحده لاشریک له".
و گفتهاند دعوت مستجابه این دعا {چنین است}: "اللهم انی اسئلک بحق اللّام الف علیک یا لا اله الا انت سبحانک ما اعظم شأنه هذا اسم اعظم الاسماء لایقدر کل احد علی دعوته".
بیست و نهم: یا است
که علامت است برای "ید الله فوق خلقه باسطه بالرّزق سبحانه و تعالی عما یشرکون".
( و اما الیاء فید الله باسطه علی خلقه) و ذکر کرده اند: که هر اسمی{که} در آن "یا" بوده باشد مثل "یا حکیم یا علیم یا کبیر" بنویسد بیست دفعه، و بشوید به آب، و افطار به او نماید منکشف میشود به او اسرار غریبه، و مشاهده مینماید عجایب بسیار.
و از بعضی مروی است که دعوت مستجابه دارد، این است:
"اللهم انی اسئلک بحق الیاء علیک یا یقظان الحیّ الکائن لم یزل و لایزال کینونة یا یقظان. اللهم یا میّسر کل عسیر، یسّر لی اموری کلها فی الدنیا (و الآخرة) و سخّر لی روحانیات الحروف برحمتک یا ارحم الراحمین".
و منقول است از بعض حکماء که (*39) اگر نوشته شود بر پوست مار، هفده "یاء"، به این صورت «ی» به خون کبوتر سفید و بسوزاند، آن پوست را در زمانی که قمر در سرطان باشد و میان او و مشتری تسدیس باشد، هر کس از آن سرمه کشد به چشم خود، سفیدی از آن چشم بیرون میرود.