معجزه قران و ادعیه

این وبلاگ نسخه دوم وبلاگ معجزه قران و ادعیه هست

معجزه قران و ادعیه

این وبلاگ نسخه دوم وبلاگ معجزه قران و ادعیه هست

عوامل افزایش رزق و روزی






امام محمد باقر "ع" : بر شما باد دعا در سحر تا طلوع خورشید که در این ساعات درهای آسمان باز است و رزق و روزی تقسیم می شود و حاجات عظیم داده می شود


بر اساس آیات و روایات ، مهمترین زمینه هایی که موجب افزایش رزق و روزی می شود موارد زیر است :

1- اهمیت دادن به نماز ، مخصوصاً نماز اول وقت .

2- راضی بودن پدر و مادر از انسان و دعای آنان .

3- صدقه دادن .

4- دعا کردن پشت سر برادران دینی .

5- گناه نکردن و توبه از گناهان گذشته .

6- خوش اخلاقی و نیت خیر و خوب داشتن .

7- دادن حقوق مردم ، مثل ارث .

8- دادن حق خدا ، مثل خمس و زکات .

9- قناعت کردن و میانه روی در زندگی .

10- نیکی کردن به اهل خانه .

11- مهمانی کردن و غذا دادن .

12- همیشه با وضو بودن .

13- ازدواج کردن .

14- نماز شب خواندن .

15- شکر نعمتهای الهی را به جا آوردن .

16- خواندن سوره واقعه بعد از نماز عشا .

17- گفتن تسبیحات حضرت زهرا "س" پس از نماز .

18- روشن کردن چراغ پیش از غروب آفتاب .

19- رفتن به زیارت امام حسین "ع".

20- کمک مالی به برادران دینی و شیعیان علی بن ابی طالب "ع" چه به صورت قرض الحسنه و چه به صورت بلاعوض که بسیار سفارش شده است .

21- صله رحم و دیدار با خویشاوندان .

22- زیاد گفتن ذکر ِ لا حول و لا قوۀ الا بالله .

23- توسل به امام جواد "ع".

24- پس از اذان صبح و نماز صبح مشغول دعا شدن ( امام محمد باقر "ع" : بر شما باد دعا در سحر تا طلوع خورشید که در این ساعات درهای آسمان باز است و رزق و روزی تقسیم می شود و حاجات عظیم داده می شود ).

25- گفتن ذکر "یا فتّاح " 70 مرتبه پس از نماز صبح .

26- گفتن ذکر " یا وهّاب " 100 مرتبه پس از نماز عصر .

27- مداومت بر ذکر " یا غنی " .

28- مداومت بر خواندن سوره " والذاریات" و "مزّمّل".

29- بعضی از دعاها و نمازها که در مفاتیح آمده است .

30- مداومت بر خواندن دعای فرج و آیت الکرسی .







جملات مثبت تاکیدی و تاثیر آنها




انتخاب با من است . انتخاب اینکه امروز چگونه روزی باشد.


امروز می توانم از سرد بودن هوا نالان باشم. یا اینکه بخاطر آب روان جوی آب و تمیز شدن هوا سپاسگزار باشم.

امروز بخاطر اینکه جیبم خالی است ، می توانم غمگین و ناامید باشم یا اینکه از آینده نگری خود خوشحال و امیدوار باشم. و این را فراموش نمی کنم که بزرگترین سرمایه من سلامتی من است.

امروز بخاطر کسالتی که دارم می توانم شاکی باشم یا اینکه از زنده بودنم خوشحال باشم. و برای بهبودی بجنگم.

امروز می توانم بخاطر همه آن چیزهایی که به آنها نرسیدم شاکی باشم یا اینکه بخاطر فرصت زندگی که به من داده شده قدردان فرصتها باشم.

امروز می توانم به خاطر نداشتن یک دوست همراه ماتم بگیرم یا اینکه می توانم از فرصتی که برای پیدا کردن یک دوست خوب دارم هیجان زده باشم.

امروز می توانم بخاطر سر کار رفتن غرغر کنم یا اینکه فریادی از شادی بکشم چون دارای یک شغل هستم. و می توانم برای پیشرفت شفلی یا پیدا کردن شغل بهتر با فراغ خاطر تلاش کنم.

من می توانم بخاطر تحصیلاتم شاکی باشم یا اینکه ذهن خود را آماده کنم تا دانش کافی بدست آورم. و برای آینده سرمایه سازم.

امروز می توانم بخاطر انجام کارهای خانه بی حوصله باشم یا اینکه بخاطر داشتنن پناهگاهی از خداوند سپاسگزار باشم.

امروز گِل من آماده است و انتظار مرا می کشد تا به آن شکل دهم. و من مجسمه سازی هستم که می خواهم بهترین تندیس خود را بسازم.

اینکه امروز چگونه روز باشد بستگی به من دارد. و من می خواهم روزی بسازم که آن را دوست دارم.




مثبت اندیشی :


کلمات نقش اساسی در جهت دهی به ضمیرناخودآگاه ما ایفا می کنند ، به این دو نکته ی بسیار مهم توجه کنید.


1- در جملات تاکیدی مثبت خود کلمات منفی بکار نبرید

بعضی از جملات شاید به خودی خود منفی نباشند ، اما کلمات منفی در آنها بکار رفته است. باید توجه کنیم در عبارات تاکیدی مثبت حتی کلمه ی منفی نیز نباید بکار ببریم ، چرا که ضمیر ناخودآگاه به تک تک واژه ها توجه می کند.
به جدول زیر دقت کنید ، عباراتی که نباید بکار ببریم و عبارات جایگزین آنها :


2 – این جملات مشهور ولی به شدت منفی را از مکالمات روزمره ی خود حذف کنید:

خدا بد نده !
فراموش نکنی ها !‌
ببخشید که مزاحمتون شدیم 
خسته نباشید
دست شما درد نکنه !


عبارت صحیح جایگزین :
خدا به شما سلامتی بده 
یادت باشه 
ممنون که وقتتون رو در اختیارم گذاشتین 
خدا قوت
خدا خیرتون بده / ممنون از لطفتون 


جملات تاکیدی 

۱- همه چیز با نظم درست الهی پیش می رود.

2- از آسمان طلا می بارد.

3- هر تجربه ای موفقیت است.

4- من با شادمانی و به آسانی از سد ها می گذرم.

5- به هر کاری که دست می زنم به راستی کامیابم.


جملات تاکیدی برای صلح و هماهنگی در زندگی:

-من با خودم در صلح و آشتی هستم.

-من همیشه در حال هماهنگی با جهان هستم.

- سرشار از عشق به حقیقتم.

- پیوسته در حال صلح و هماهنگی با اطرافم هستم.

-هرچه صادق تر باشم ،عشق بیشتری را دریافت میکنم.

-خشمم را بگونه ای نشان میدهم که با جهان اطرافم در صلح و تعادل قرار بگیرد.

-با کودک درونم وحدت و هماهنگی دارم.




فراموش نکنیم مثبت اندیشی با ساده اندیشی تفاوتی اساسی و مهم دارد. ما در مثبت اندیشی واقعیت ها را می بینیم چرا که معتقدیم:

"منفی ها و مشکلات در زندگی ما وجود دارند ، اما ما به لطف خدا اثر آنها را در زندگی خود خنثی کرده و بر آنها غلبه می کنیم"

ما با بی توجهی به منفی ها ، سعی می کنیم اثر آنها را در زندگی خود خنثی کنیم.

در اینجا یک نکته ی اساسی و بسیار مهم را نباید فراموش کرد ، بنابر یک قانون طبیعی تا شروع به انجام کاری می کنیم ، در مقابل آن مقاومت می شود.

بنابراین طبیعی است که تا شروع به تفکر مثبت و مثبت اندیشی در زندگی می کنیم و سعی می کنیم منفی ها در ما اثری نداشته باشد ، شیطان زمزمه های منفی را در ذهن ما تقویت کرده و منفی ها را بزرگ جلوه می دهد و با جملاتی از جنس جمله ی زیر سعی می کند ما را از تحول و مثبت اندیشی بازدارد.


چرا خودتو گول میزنی ؟
مگه میشه مشکلات رو ندید گرفت ؟
اینا همش حرفه ، مثبت اندیشی چیه دیگه ؟
و ...

هر وقت چنین جملاتی در ذهن ما وسوسه شد ، نباید شک کرد این همان وسوسه ی شیطان است که نمی خواهد بگذارد تحول در ما اتفاق افتاده و دید ما نسبت به زندگی مثبت شود.
فراموش نکنیم باید در ابتدای راه تحول آماده ی مقابله با منفی ها و مقاومتها بود.



جملات تاکیدی مثبت

۱- من انسان قدرتمندی هستم هر تلاشی که برای کسب در آمد انجام میدهم حاصلش ثروت عظیمی است که به من روی می آورد و به سوی موفقیت و سعادت پیش می روم



۲ من به بهترین شیوه ها فکر و روح خود را مدیریت و هدایت می کنم و بین کار و زندگی و لذت بردن تعادل را ایجاد می کنم


۳ من میدانم همواره کاری که انجام می دهم حتما به نفع دیگر انسان ها خواهد بود ، من شایسته بهترینها هستم ، من انسانی خلاق هستم ابتکارات من همیشه مورد تقاضا و در خواست دیگران است


۴ من به توانایی های خود ایمان دارم ، هرچه را که اراده کنم می توانم بدست آورم ، من به خود اعتماد دارم و موفق می شوم


۵ من مطمئن هستم که دست به هر کاری بزنم به موفقیتی کامل تبدیل می شود ، من همچون ناخدایی با شهامت سکان سرنوشت خویش را به دست گرفته ام و آن را در طوفانها و امواج سرگش زندگی به سلامت هدایت می کنم


۶ من روز به روز بر دانش و تخصص خود اضافه می کنم و در جهت افزایش مهارت های مختلف خود گام بر می دارم ، من از انسان های موفق الگو برداری می کنم پس برای موقعیتی که کائنات برای من فراهم میکنند شایستگی کامل دارم


۷ دستاوردهای امروز زندگی من نتیجه افکار و باورهای گذشته من است ، پس اکنون دریچه ذهن خود را به سوی زیباترین اندیشه ها می گشایم تا بهترین زندگی را برای خود خلق کنم


۸ شعور نا محدود جهان هستی همه اطلاعات مربوط به سعادت مرا در اختیار دارد ، من بخشی از این جهان هستم و متصل به این شعور نا محدود که در منتهای صداقت و سخاوت پاسخگوی من است

یکی از این جمله ها رو بنویسید و در برابر چشمتون بذارین که امروز چند بار خونده بشه و 
وارد ضمیر ناهشیارتون بشه و انشاالله متحقق بشه . 



جملات مثبت تاکیدی :


من مهارتها و استعدادهای خاص دارم ، ذهن خلاق من در ضمیر باطنم طرحهایی برای آینده زندگیم می سازد که در زمان خود بر من آشکار خواهد شد


هر تجربه ای که کسب می کنم آغاز موفقیتی بزرگ برای من است اینک درهای جدیدی را به روی زندگی خود می گشایم


ضمیر ناخودآگاهم در هر لحظه گوش به فرمان من است پس همواره آن را با پیانهای شادی آفرین و امید بخش تغذیه می کنم


نیروی عظیمی در وجود من است که هرگونه اراده کنم در خدمت من است از اینرو سؤالاتم را با او مطرح می کنم و ایمان دارم که پاسخ آنها را می یابم


من میدانم که هر تصویری بر ضمیر ناخودآگاهم بنشانم روزی محقق خواهد شد پس همیشه به رفاه و سعادتی که در حال فزونی است می اندیشم


در تبسم نیروی مثبتی نهفته است که مخاطب مرا از رضایت و خرسندی من با خبر می کند و اعتماد او را به طور ناخودآگاه جلب می کند ، لبخند های من براحتی دیگران را هم خوشحال می کند و آنها هم لبخند می زنند و احساس بهتری پیدا می کنند ، با لبخند زدنم به دیگران شکوه و جلال من آشکار می گردد


ایمان دارم که بزرگترین حامی و پشتیبان من خداوند قادر است پس هر زمان که اراده کنم کائنات به فرمان او دست به دست یکدیگر می دهند تا خواسته های مرا تحقق بخشند





جملات تاکیدی مثبت : 


- با جهان درحالت صلح و آشتی بسر میبرم.


- خودم رو دوست دارم و می پذیرم.


-همیشه امن و حمایت شده ام.


-دور من را انسانهای سرشار از عشق و با ملاحظه احاطه کرده اند.


-من دیگران را دوست دارم و به آنها اهمیت میدهم و همین باعث بوجود آمدن دوستیهای ماندنی خواهد شد.


-من به خود درونیم اعتماد دارم و معتقدم که مرا به راه درست هدایت میکند.


-هر روز هر کاری را که از دستم بر میاید انجام میدهم تامحیطی سرشار از عشق برای خودم و اطرافیانم ایجادکنم.


-پیوسته با عشق برتر جهان ( خداوند ) متصلم.


-بصیرت درونی من همواره روشن و متمرکز است.





ماجرای باور نکردنی




ماجرای باور نکردنی از غسالخانه بهشت زهرا


دهان پر از "کرم" پیرزن، مرده ای که بوی گلاب می داد، جنازه‌ای که سر و صدا می کرد، مرده توی خواب روی سنگ غسالخانه و وقتی که شهدا دخترم را شفا دادند پنج خاطره باورنکردنی از غسالهای بهشت زهرای (س) تهران است.
به گزارش مهر، بهشت زهرا (س) نام بزرگ‌ترین گورستان در استان تهران است. فعالیت این گورستان رسماً در سال ۱۳۴۹ خورشیدی آغاز شد و نخستین درگذشته به نام محمدتقی خیال در تاریخ ۳ مرداد ماه ۴۹ در قطعه ۱ ردیف ۱، شماره ۱ به خاک سپرده شد. گورستان بزرگ پایتخت که ۴۰ سال از عمرش می گذرد روزانه ۱۳۰ میت را در خود جای می دهد. در این میان قبرکن ها، غسال ها، مداح ها، نیروهای خدماتی و حتی نگهبانان سرباز هم با هر یک فراخور مسئولیت خود با اموات سرو کار دارند ولی غسالها بیشتر از همه سرو کارشان با میت ها است و شاید نشستن پای خاطرات آنها خالی از لطف نباشد. 


دهان پر از "کرم" پیرزن

یکی از غسال ها به نام موسوی می گوید: مدت های زیادی در بخش غسالخانه مسئول تحویل جنازه بودم. اینجا بعضی ها مسئول کشیک شب هستند تا جنازه هایی را که شب توی منزل فوت می کنند و جوازشون توسط دکتر صادر شده و شبانه به بهشت زهرا (س) حمل میشود را تحویل بگیرند.یک شب یک خانم سالمندی را آوردند که تحویل گرفتیم، فردا صبح که می خواستیم برای شستشو بفرستیم خانم های غسال گفتند که از گوشه دهان این بنده خدا کرم های ریز زنده در حرکت بود، خیلی چندش‌آور بود، از روی کنجکاوی ماجرا را برای یکی از بستگانش که کمی آرام تر بود و آدم با تجربه و دنیا دیده ای به نظر می رسید، تعریف کردم و اون بنده خدا بعد از چند بار استغفار گفت: این خانم مرحومه از بستگان ماست و یک ایراد بزرگ داشت که آدم بسیار بد دهنی بود و دائمبه این و آن حرف رکیک و ناسزا می گفت و هیچ کس از زخم زبان اون در امان نبود و حتما دلیلش همین می تواند باشد. از تعجب هاج و واج مانده بودم. آرام از پیرمرد عذرخواهی کردم و به داخل برگشتم.



وقتی که شهدا دخترم را شفا دادند


یادآوری این موضوع هم من را آزار میدهد. سال ۸۷ بود. ۱۸ سال داشت و با سرطان دست و پنجه نرم می‌کرد. دخترم رو میگویم. خدای من! چه لحظات سنگینی بود. نمی توانستم این غصه بزرگ رو تحمل کنم. عزیزترین هدیه خداوند به من و همسرم‌، جلوی دیدگانمان داشت آب می‌شد. حتی تصورش غمگین کننده است. تمام راه‌ها را رفته بودیم. در نهایت نظر پزشک‌ها این بود که برای مداوا باید به خارج از کشور اعزام بشود. کشور آلمان رو باز به توصیه پزشک انتخاب کردیم و رایزنی‌های اولیه هم انجام شد.
این روزها تقریباً همه همکارانم در سازمان بهشت زهرا(س) به خصوص آنهایی که با من تو یک اتاق و یک ساختمان کار می‌کردند مشکل من و خانوادم رو می‌دانستند، هرکسی به هر نحوی که می‌شد همدردی و همراهی می کرد و سعی داشت به من روحیه بدهد. یک روز خیلی اتفاقی آقای صادقی‌فر مسئول بخش اجرایی سازمان را دیدم. آن روز اتفاقاً از روزهای قبل خیلی حالم بدتر بود. صادقی فر حالت اضطراب و نگرانی رو در من دید کمی من را آرام کرد و روحیه داد. با آقای صادقی فر خداحافظی کردم و گفتم: من را دعا کنید. رفتم به اتاق کارم و روی صندلی پشت میزم نشستم. ساعت انگار گذر زمان رو فقط به من نشان می داد! تلفن زنگ زد، دو ساعتی از آمدنم به اتاق می‌گذشت و من متوجه نبودم بی اختیار گوشی رو بر داشتم. آقای صادقی فر بود. گفت: بعد از اینکه شما رو آشفته حال دیدم خیلی فکر کردم. یک پیشنهاد دارم. بیا همین الان بر و قطعه ۲۴ سر مزا ر شهید "جهان آرا" و از خداوند به واسطه ایشان حاجتت رو بخواه، تقاضا کن که واسطه بشود و شفای دخترت رو از خداوند بگیرد. من فقط گوش می‌کردم باورش سخته ولی گوشی رو گذاشتم و بلند شدم. این بار انگار می‌دانستم چه می‌کنم و چه می‌خواهم. خانم سیادتی یکی از همکارام رو همراه کردم و رفتیم قطعه ۲۴ گلزار مقدس شهدا و قبر شهید محمد جهان آ را.
وای که بر من چه گذشت، آن‌لحظات و دقیقه‌ها. آنچه در دل داشتم خالی کردم و گفتم و گفتم! بی حال و بی اختیار برخاستیم و برگشتیم‌! نمی‌دانم چند ساعت با جهان آرا صحبت کردم و چه می‌خواستم




در کتاب شریف بحار از حضرت امام صادق (علیه السلام) روایتی نقل شده است که:


۱- سلطنی علی ولد آدم:
شیطان از خدا تقاضا کرد که او را بر بنی آدم تسلط دهد تا بتواند القائات باطلی را که مایل است در قلب آن ها بیندازد.

۲- لا یولد لهم ولدٌ الاّ ولی اثنان:
همچنین به خدا گفت: هر فرزند آدمی که متولد می شود برای من ( شیطان) دو تا متولد شود لذا هر یک از افراد بشر دو شیطان دارد.
پس ما منفرد نیستیم، مجموع نفس و دو ملک و دو شیطان روی هم پنج واحدیم.
نقل است که پیامبر فرمودند: «ما منکم من احد الّا و له شیطان، قالوا و انت یا رسول اللَّه؟ قال و انا الّا انّ اللَّه عزّ و جلّ اعاننى علیه فاسلم، فلا یأمرنى الّا بخیر».
رسول اکرم (ص) به مردم فرمود: هیچ یک از شما نیست مگر آن که در باطن خود شیطانى دارد، عرض کردند یا رسول اللَّه آیا براى شما هم شیطانى است؟ فرمود بلى، براى من هم، جز آنکه خداوند مرا یارى کرده و شیطانم تسلیم من شده است و غیر از نیکى و خیر از من خواهشى نمی کند.
شیطان من به دست من اسلام آورده است، تسلیم من است و ذره ای بر من تسلط ندارد. در هیچ جا از او تبعیت نمی کنم.. مانند خون در تمام شراشر وجود من جریان دارد، اذن یافته در اعماق روح و جسمشان جریان پیداکند.(الحدیت-روایات تربیتى/ج‏3/ ص 302)

۳- أَرَاهُمْ وَ لَا یَرَوْنِی:
درخواست نمود در غیب و از دیدگان بشر ناپیدا باشد ولی در عین حال خودش پیوسته ناظر ایشان باشد.

۴- أَتَصَوَّرُ لَهُمْ فِی کُلِّ صُورَةٍ شِئْتُ:
به هر شکل خواست در بیاید، به شکل انسان و... همان گونه که نسبت به انبیاء در هر قالبی ظاهر شده و سخن گفته است. در مواقع حساس نیز عملی را انجام داده و مقدمه انحراف میلیاردها نفر را فراهم نموده است.

۵- قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی:
خدایا چیزی اضافه تر ببخش. خطاب رسید در قلب بعضی فرزندان آدم برای تو لانه قرار می دهم. این گونه است که گاه می بینی در قلب وجود کسی لانه کرده و تمام کارهای او از وسوسه های شیطان الهام می گیرد. مثل افراد پلیدی که از صبح تا شب از آن ها شر می بارد. بدین گونه جبران عبادت های طولانی اش می شود.
از خداوند در این موارد اذن گرفت و گفت:
قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ - إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ (ص/83)
گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، (82) مگر بندگان خالص تو، از






باب الحوائج بودن حضرت رقیه س و حضرت عباس ع





و اما باب الحوائج بودن بانوی سه ساله، حضرت رقیه (سلام الله علیها) بنت الحسین (علیه السلام) گره گشای عجیبی است به ظاهر کوچک بود اما برای حاجت های بزرگ او را واسطه قرار می دهند و نتیجه می گیرند. 


والد معظم رحمه الله علیه علاوه بر آنکه خود هنگام برخورد با مشکلی به این بانوی سه ساله متوسل می شد دیگران را هم به این امر توصیه می نمودند. و تذکر می فرمودند هنگامی که حضرت رقیه سلام الله علیها را واسطه برآورده شدن حاجت قرار می دهید - عدد 14 را در نظر بگیرید. مثلا بگویید چنانچه انشاءالله مشکلم برطرف شد چهارده صلوات بر محمد وآل محمد و یا 14000 هزار تومان و یا چهارده میلیون تومان و... به نیت آن بانوی مکرمه به فلان امر خیر اختصاص دهم. و براستی که ثمرات توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برکسی پوشیده نیست. امید آنکه خداوند متعال ما را در زمره شیعیان راستین آن بزرگواران قرار دهد. آمین یا رب العالمین



سرّ باب الحوائجی حضرت عباس‌(ع)
« و أبلی بلاء حسنا » عباس بن علی‌(ع)، مبتلا به آزمون سخت شد و ایثار و جان‌فشانی کرد و سر فراز بیرون آمد در بیان اینکه چرا او «باب الحوائح» الی الله است و هر گرفتار و دردمندی به او متوسل می‌شود و حاجت می‌گیرد، علل مختلفی ذکر کرده‌اند که چرا او باب‌الحوائج الی الله است آیا به خاطر این است که دست خود را از دست داد یا به خاطر این بود که فرقش شکاف برداشته است یا…
«از حسن روی یوسف دست بریده سهل است
در کوی دلبر ما سرها بریده بینی»
در روز عاشورا اصحاب ابا عبد الله واقعاً مردانه ایستادگی کردند، ۷۲ نفر در برابر سی هزار نفر بودند و آنقدر رشادت کردند که این جنگ تا عصر عاشورا طول کشید.
نیزه‌ها بدن‌ها را پاره پاره کرد، اما روح که تسخیر پذیر نیست، آن کرامت‌های اخلاقی قابل تغییر و تحول نبود، ثابت قدم ماندند و به کوی جانان رفتند.
حضرت عباس گرفتار آزمون سخت شد و سربلند از آن بیرون آمد؛ آن حضرت القاب فراوانی دارد یکی از القاب او «عبد صالح» است 
« السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِح الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُوله » [۹] 
یکی از القاب او «سقاست» و از القاب او «صاحب اللواء» است او پرچمدار کربلاست.
لقب دیگر او باب الجوائح است، بزرگان وجوهی ذکر کرده‌اند که چرا او قبله حاجات ارباب حوائج است.
مرحوم آقای برقعی می‌گفت: اینکه او به مقام باب‌الحوائجی رسیده است، به خاطر این نیست که چون دست یا پای او را قطع کردند و یا چشمش را تیر باران کردند، بلکه علت آن امر دیگری است امتحانی که او پس داد هیچیک از شهدای کربلا این امتحان را پس ندادند.





در کتابخانه‌ مرحوم‌ آیة ‌الله العظمی‌ آقای حاج‌ سیّد محمد رضا گلپایگانی‌ «ره‌» خطّی از بیاض‌، موجود است که طریقه‌ ختم‌ و توسّل‌ به‌ حضرت‌ عباس‌ (ع‌) را این‌ چنین‌ نوشته‌ است‌:
از شب‌ جمعه‌ یا شب‌ دوشنبه‌، قبل‌ از نماز صبح‌ شروع‌ کند که تا وقت‌ نماز صبح‌ تمام‌ شود، دوازده‌ روز، وهر روز یک صد و سی‌ وسه‌ مرتبه‌ بخواند:

ای ماه‌ بنی‌ هاشم‌، خورشید لقا عبّاس
‌ای نور دل‌ حیدر، شمع‌ شهدا عبّاس‌ 
از درد و غم‌ ایام‌ ما رو به‌ تو آوردیم
‌دست‌ من‌ مسکین‌ گیر از بهر خدا عباس‌ 








عبارات مثبتی که متحول میکنند




کسی بین ما نیست که ابوعلی سینا – دانشمند برجسته ایرانی – را نشناسد و به خدمات فراوان وی به علم و بشریت اذعان نداشته باشد.
وقتی از ابن سینا پیرامون دلیل موفقیتش می پرسند می گوید :

" 4 ساله بودم که استادم مرا نابغه خطاب می کرد ، او به من گفت هر روز این جمله را چندین بار تکرار کنم * حافظه ی من هر روز بهتر و بهتر می شود.* به توصیه استاد عمل کردم و هر روز چندین بار این جمله را تکرار می کردم چنانکه باورم میشد.

کار به جایی رسید که گذشته ی دور خود را به یاد آوردم ، زمانی را به یاد آوردم که در قنداق بودم و دنیا را سوراخ سوراخ می دیدم ، روزی از مادرم در مورد این موضوع سوال کردم ، مادرم در کمال شگفتی گفت : آری ، زمانی که در قنداق بودی من در حیاط خانه کار می کردم و برای اینکه خطری از جانب حیوانات خانگی و حشرات متوجه تو نشود ، آبکش بزرگی را بالای سر تو می گذاردم."


مثال دیگر ادیسون است ، جالب است بدانید ادیسون 1093 اختراع اساسی و مهم دارد. وی در مورد زندگی اش می گوید:

" 16 ساله بودم که به جرم کودن بودن از مدرسه اخراجم کردن ، روز یا شبی رو به یاد نمیارم که از پدرم کتک نخورده باشم.
موفقیت من دو دلیل مهم داشت ، یکی پشتکار فراوانی که داشتم و دیگری مادرم که علی رغم بداخلاقی های پدرم به شدت مرا دوست داشت و همیشه با شوق تمام مرا *نابغه* خطاب می کرد. به طوری که باورم شد نابغه هستم و به این جایی که هستم رسیدم."


یکی از مشکلات عمده ی ما "منفی" هایی است که در زندگی ما جاری است و توسط خود یا اطرافیانمان مدام تکرار می شود به طوری که به یک باور عمیق در ما تبدیل می شود.


گوته می گوید :" بزرگترین شیطان ٬ گمان بدی است که نسبت به خودت داری."

بهتر است از همین امروز که می خواهیم در جاده ی موفقیت و تحول گام برداریم ، واژه های "نمی شود" ، "نمی توانم" و "نمی گذارند" را از ادبیات کلاممان حذف کنیم.



جملات تاکیدی برای فراوانی: 

-دست به هرکاری که میزنم موفق میشوم.

-به هرچه دست میزنم فراوانی وثروت برایم میاورد.

-کار من همیشه مثبت تلقی میشود.

-من به تواناییهایم احترم میگذارم و همیشه با حداکثر پتانسیل کار میکنم.

-درامد من پیوسته زیادتر میشود.

-همیشه برای همه نیازهایم پول کافی در دسترس دارم.

-پاداش همه کارهایی که میکنم به من برگردانده میشود.



جسم فیزیکی ما برای کار های روزانه اش باید انرژی لازم رو داشته باشه

اما در نهایت این ذهنه که انرژی جسمانی رو هدایت می کنه و امور روزانه ما رو به پیش می بره .

همراه با انرژی جسمانی باید انرژی ذهنی و روانی لازم را نیز فراهم کنیم . 

دو عامل باید مورد نظر قرار گیرد

یکی افزایش انرژی ذهنی و روانی و دوم جلو گیری از هرز انرژی بواسطه افکار منفی و انرژی های منفی محیط و آدمها 

علاوه بر تفریح و شادی و ورزش که انرژی روانی ما را بالا می برند

تکرار جملات مثبت و پرانرژی و مطالعه کتاب هایی در زمینه مثبت اندیشی بسیار موثر می باشد 

جملاتی قوی و موثر برای خود طرح کنید و همیشه آنها را تکرار کنید مخصوصا هنگامی که مشکلات زندگی شما را نگران کرده اند .


جملاتی مثل این :


من در پرتو امنیت و عشق الهی به سر می برم 

آن که مرا آفریده همواره از من مراقبت می کند و همیشه همراه من است 

خداوند به من و به همه هستی عشق می ورزد و جایی برای نگرانی نیست 

من انسانی موفق هستم و به هر چه اراده کنم دست می یابم 

من خودم را دوست دارم چون شایسته دوست داشتن هستم همانطور که همه هستند 

زندگی مسابقه یا مبارزه نیست بلکه فرصتی است برای آموختن از سختی ها و لذت بردن از شادی ها و رشد کردن